کتاب مترو 2033

اثر دمیتری گلوخوفسکی از انتشارات کتابسرای تندیس - مترجم: فربد آذسن-داستان فانتزی

پس از وقوع یک جنگ اتمی بزرگ در سال 2013 زمین به ویرانی کشیده می‌شود و بازماندگان مجبور می‌شوند در پناه‌گاه‌های زیرزمینی پناه بگیرند.یکی از این پناه‌گاه‌ها متروی مسکو است. 20 سال بعد از وقوع این جنگ جوانی به نام آرتیوم متوجه می‌شود در دوران کودکی اشتباهی مرتکب شده که اکنون می‌تواند امنیت کل مترو را به خطر بیندازد. با کمک و راهنمایی‌هایی فرد مرموزی به نام شکارچی، آرتیوم برای جبران اشتباه خود راهی سفری مرگبار در ایستگاه‌ها و راه‌آهن متروی مسکو می‌شود


خرید کتاب مترو 2033
جستجوی کتاب مترو 2033 در گودریدز

معرفی کتاب مترو 2033 از نگاه کاربران
این سال 2033 است و مردم هر دو فراموش می کنند که چه کسانی هستند و به یاد می آورند چه چیزی می توانند باشند. به راحتی قابل خواندن نیست، قطعا در 150 صفحه اول و یا بیشتر، اما بعد از آن نشان می دهد بسیار خوبی پس از آخرالزمانی SF، به طور استثنایی نوشته شده است. بسیاری از اقدامات و مقدار زیادی از خودآزاری و شخصیتی که همچنان در چنین شیوه ای طبیعی تکامل پیدا می کند، هرگز به نظر نمی رسد که مجبور باشد، هرگز تحت فشار قرار نگرفت. بعضی از اصطلاحات حتی پر از تعصب هستند که خودتان را به کتاب نگاه می کنید مثل اینکه یک جلیقه زندگی است. بروید و آن را بخوانید، اگر شما درباره انجام آن فکر می کردید.

مشاهده لینک اصلی
http://www.bookrantorrave.com/blog/me...I با کمی پس زمینه برای شما شروع می شود، زیرا در این کتاب در توضیح آنچه که در مورد این کتاب است، بی فایده است. در سال 2013، یک جنگ هسته ای گسترده وجود داشت. من کل کتاب را خوانده ام و هنوز 100٪ مطمئن نیستم که چرا و یا دقیقا چه اتفاقی افتاده است، اما هرگز نفهمیدم. بنابراین جهان در یک ماشین دستی به جهنم رفته است. همه چیز با سلاح های هسته ای و سلاح های بیولوژیکی مورد حمله قرار گرفت. این موجب ترس و وحشت شد تا همه مردم را بکشند و مردم و هر چیز دیگری را بکشند. ما در مسکو، روسیه هستیم. مردم آنجا بسیار باهوش بودند و برای ایستگاه های متروی زیرزمینی فرار می کردند تا از روی همه اتفاقاتی که روی سطح رخ می دهد دور شوند. و این جایی است که ما بیست سال بعد، 2033 در زیرزمین مسکو هستیم. آرتیوم، یک مرد جوان بیست ساله، شخصیت اصلی ما است و ما از طریق شخصیت سوم در رمان به دنبال او هستیم. من کمی اشتباه گرفته ام زیرا آرتیوم خاطرات زندگی خود را با مادرش زندگی می کند، اما او 20 سال دارد، به این معنی که جنگ هسته ای در مسکو هنگام مرگ او را نابود کرد. من فکر می کنم این جالب تر است که او خاطرات خاطرات مبهم را به خاطر داشته باشد تا از تعداد شمارش ساده استفاده کند. وقتی آرتیوم و مادرش به مترو رفتند، یک ایستگاه بد برای ایستادن در آنجا انتخاب کردند. از زمانی که او 7 ساله بود، یک جمعیت از موشهای گوشتخوار به ایستگاه حمله کرد و همه را به قتل رساند! برای Artyom و چند سرباز نظامی موافقت کنید. آرتیوم توسط یکی از این سربازان، سوخوی، که او را به عنوان پسران او برده بود، نجات یافت. آنها اکنون در VDNKH زندگی می کنند، که شمال ایستگاه متروی زیرزمینی زیرزمینی مسکو است. این داستان با آرتیوم 20 ساله ما که در تونل شمالی انجام می شود، شروع به کار می کند. همه ایستگاه ها نگهبانان را تماشا می کنند، زیرا در تونل ها ظاهرا جهش یافته اند و یا گاهی اوقات هیولاها از سطح در می آیند. او با شرکای خود در مورد این تهدید جدید که ایستگاه روبرو است، «تاریکی ها» صحبت می کند. آنها humanoid هستند، اما همه سیاه است. اعتقاد بر این است که این تیره ها از سطح می آیند و VDNKH مجبور شده است با آنها مبارزه کند. این موجودات الاغ بد فقط به ایستگاه حمل سلاح می پردازند؛ آنها فقط به جلو حرکت می کنند تا زمانی که آنها از بین می روند. آه و آنها احساس وحشت می کنند ... آه ترسناک! واقعا، به خصوص به این دلیل که شما هرگز Artyom را تجربه نکنید که با آنها مبارزه کند، به سادگی حافظه ای است که در آن بازتاب می شود. Artyom یک تن از این را می دهد، منعکس کننده آن است. اغلب اوقات می توانستیم کاری را با او تجربه کنیم، اما در عوض این اتفاق اتفاق می افتد، پس آرتیوم فقط به آن فکر می کند. این ناامید کننده بود! یک مرد به نام هانتر به VDNKH می آید؛ او به ظاهر یک دوست پدر آرتیوم است. او برای بررسی این تهدید از تاریکی ها آمده است. شکارچی می بیند که آرتیوم کمی از روح گمشده است و از آن استفاده می کند. او به آرتیوم می گوید که او قصد دارد به باغ گیاه شناسی برود، جایی که او فکر می کند که Dark Ones پایگاه خود را دارند. اگر او به زودی به عقب برنگردد، آرتیوم می خواهد پیامی به یک دوست در پولیس بفرستد و از تهدید او مطلع شود. پولیس راه طولانی و طولانی است. از آنچه من می توانم درک آن را در وسط مترو بود و آن را مانند Utopia از مترو است. پس هانتر می رود، آیا بازگشت نمی کند، بنابراین آرتیوم در سفر خود به پولیس می رود. او به هیچ کس نمی گوید و به سادگی ناپدید می شود. من دوست داشتم، آه، بد نیست بد نیست که من می توانم پشت این. برو Artyom، شما مبارزه با این هیولا در تونل ها و رسیدن به پولیس قبل از اینکه خیلی دیر است! اما بعد از آن شکنجه شدم، شکنجه خشمگینانه! آرتیوم از ایستگاه به ایستگاه در سفر خود به پلیس می رود. سفرهای او از طریق تونل های تاریک به طور معمول سریع بدون هیولا بود! هیچ هیولای خونین! بله، ترس روانشناختی و برخی موارد مرگ و میر ناشی از آن وجود داشت، اما هیچ هیولایی را تکرار نکردم! شوهر من یک تن از جهات مبارزه سرگرم کننده در نسخه بازی های ویدئویی کتاب، و من؟ خب، در هر ایستگاه که در آن آرتیوم با افرادی که همیشه در سفر خود به او کمک می کنند، در هر جا ایستاده است. هر ایستگاه به ملت کوچک خود با ایدئولوژی و شیوه زندگی اش تبدیل شده است. برخی از ایستگاه ها کمونیست هستند، بعضی از آنها دارای حکومت آزاد هستند، بعضی از آنها فاشیست ها هستند که چهار ریش را توسعه داده اند و قفقاز را تشویق می کنند، بعضی سیستم ها را بازی می کنند، بعضی از فرقه های مذهبی و غیره هستند. بعضی از ایستگاه ها ثروتمند هستند مانند ایستگاه های فدراسیون کنترل شده هانسا. اما برخی از آنها واقعا فقیر هستند و بیشتر به عنوان ایستگاه برای گدا و تجارت دغدغه هستند. نام ایستگاه همچنین مرا گیج زد، همه آنها همان صدا را می شنیدند. اما، این خطا کتاب نیست. من مطمئن هستم که اگر شما روسی هستید و یا از مسکو بازدید کرده اید، باید واقعا جالب باشد که ببینید چه اتفاقی برای ایستگاه های متروی شما می دانید. آرتیوم یک دسته از افرادی را که همه در دستور کار خود هستند، ملاقات می کنند، از یک مردی که بر این باور است که ترسیم چنگیز خان است، به یک شاهد یهوه که تلاش می کند او را تبدیل به یک برمن کند که فقط به دانش نوشتار اعتقاد دارد. پس از مدتی خیلی خسته کننده می شود، فقط در این ایستگاه نشسته است و به نظریه های گوناگون درباره مترو و افراد کنترل می شود ...

مشاهده لینک اصلی
بیش از حد طولانی و بیش از حد شلوغ برای نشان دادن خواندن آسان است. اکشن در بسیاری از نقاط حرکت می کند و فلسفه های بسیاری از شخصیت ها بر روی اعمال و داستان تأثیر می گذارد. ™ مطمئن شوید که چه بازی نیست، اما تصور می کنم که در کتاب ادامه خواهد داد برای مبارزه با حرکت\u003e و تونل مترو مسکو. حتی اگر یک شخصیت به نظر می رسد ارزش چیزی نیست، آرتیوم آن را بسیار Reue ™ E ™ من ™ dovedeÈ به یک قابل ملاحظه răbdător ™ ascultător E و با دوام در سراسر ماموریت خود است. پایان داستان را برمی گرداند با هشتاد درجه sută E ™ و bineînÈ\u003e درک است که یکی از زیر برگ. بسیار به ¢ NGE دی ™ و بیش از حد بسیاری از دعوا، درد multă، درد بسیار multă E ™ و ناامیدی نیست. اما آنچه به شما æ ™ تپه\u003e و زمانی که بشریت ¢ رادیاتور فرار\u003e مخرب گذاشته در گالری زیرزمینی E ™ در تلاش است اجازه زنده ماندن\u003e uiască برای سال încoace، هنگامی که خوک ها رشد ¢ فرقه ¢ دوم قارچ و مبارزه با mutants، مردم از ایستگاه های دیگر و یا ترس خود را؟ موفق باشید که ایستگاه های آنها مثل ما نیستند، زیرا هیچ مسابقه ای وجود ندارد. بیشتر در مورد FanSF: http://wp.me/pz4D9-2zI.

مشاهده لینک اصلی
بله نه. مفهوم جالب که به طور کامل مورد استفاده قرار نگرفت. شخصیت اصلی خسته کننده - مراقب باشید که چه اتفاقی برای او می افتد یا آنچه او می خواهد بگوید و آنچه که فکر می کند. شگفت انگیز، خسته کننده، زبان unengaging. گفتگو خنده دار بود، نوشتن در همه چیز بود ... meh. من نمی دانم چقدر هزینه ترجمه شده است، اما کار تمام نشده است. تخلیه اطلاعات در حالی که لازم است که مترو و ایستگاه ها و غیره را ارائه دهیم، گیج کننده بود و به خوبی انجام نشد. بیش از حد bablling و rambling از چیزهای غیر مهم است. من چند فصل در ابتدا و فصل آخر خواندم و احساس کردم که همه چیز را فهمیدم و چیزی نداشتم. پایان دادن کمی اندک جالب و غذایی برای افکار بود اما فقط meh. این کتاب خیلی متورم شده بود و بیشتر انتظار داشتم.

مشاهده لینک اصلی
من به طور جدی به آن 4 ستاره داده ام، چون آره، من واقعا آن را دوست داشتم، و این بود، اما فصل گذشته همه چیز را تغییر داد. شما قلب من را شکست، Glukhovsky، شما bastard.Hmm، اما من هنوز هم برخی از سوالات. نیاز به فکر کردن در مورد این همه یک بار دیگر.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مترو 2033


 کتاب زرافه ی سفید
 کتاب آواز دلفین
 کتاب افسانه ی فیل ها
 کتاب آخرین پلنگ
 کتاب عملیات کرگدن
 کتاب واریسیدن غروب