کتاب میزبان

اثر استفنی مه یر از انتشارات چکاوک - مترجم: آزاده حیدریان-داستان فانتزی

مقدمه و 59 فصل و خاتمه
کره زمین به وسیلهء روح هایی که بر عقل و ذهن انسان هایی که میزبان آنها میشوند. تصرف شده است. جسم این انسان ها صحیح و سالم و دست نخورده باقی میماند، دختری به نام ملانی استرایدر حاضر نمیشود ذهن خود را تسلیم روحی که جسم او را تسخیر کرده است کند. و این در حالی است که بیشتر انسان ها در برابر روحی که بر جسم آنها حاکم شده به زانو در آمده اند. «آواره»، روح متجاوزی که در جسم «ملانی» جا گرفته، از مبارزاتی که زندگی در جسم یک انسان به دنبال داشت آگاهی دارد: احساساتی شدید و گیج کننده و به دنبال آن خاطراتی زنده و روشن، ولی در این میان مشکلی پیش می آید که «آواره» انتظار آن را نداشت. صاحب قبلی جسم فعلی او حاضر نبود فکر و ذهن خود را تسلیم او کند. «ملانی»، افکار «آواره» را با تصاویر خیال انگیز «جـِرد»، مردی که دوستش داشت و هنوز در خفا زندگی میکرد، پر می کند و «آواره» که قادر نیست خود را از آرزوهای جسم میزبان خود جدا کند، در آرزو و حسرت دیدار مردی که هرگز او را ندیده، میسوزد. «ملانی» و «آواره» به دنبال فشار نیروهای متجاوز باهم همدست میشوند و عازم سفری طولانی و خطرناک، تا مردی را که هردو دوستش میدارند بیابند. پشت جلد کتاب،، ا. شربیانی


خرید کتاب میزبان
جستجوی کتاب میزبان در گودریدز

معرفی کتاب میزبان از نگاه کاربران
من فقط عاشق وندا و یان هستم رابطه ی زیبا ی آن و چگونگی رشد ملاانی و واندا برای فکر کردن به یکدیگر به عنوان خواهر باعث می شود من فقط بخوابم. آنچه پیش از ورود باید دانست این است که این کتاب آهسته است. می توان آن را به 6 قسمت 100 صفحه تقسیم کرد و آنها را به صورت زیر تقسیم بندی می کند: 0-100: ملانی میزبان واندی ها می شود و در مورد گونه های میزبان یاد می گیرد، در حالیکه با یک Seeker ترسناک و تلاش برای بازگشت به خانواده Melanies برخورد می کند. 5/5 ستاره، بسیار علمی تخیلی خانگی، آن را دوست داشت. 101 تا 200: واندا از جرید (دیک) و سایر افراد غیر از جب و جیمی تجربه سوء جسمی و احساسی دارد. شناختن محیط جدید بشر و یادگیری برای زنده ماندن در حالی که مردم می خواهند شما را بکشند. 2/5، خنک نیست من نمیدانستم چطور جاراد خشونت آمیز بود. او باهام نیست، همه. هس چنگال، که کمتر از چنگال می شود، اما هنوز. (صحنه با کایل و واندا در چشمه های آب گرم یکی از پویاترین صحنه های عمل است که تا به حال خوانده ام، بسیار تنش که بیش از 10 صفحه طول کشید. من معمولا صحنه های مبارزه را به سختی دنبال می کنم، اما من گرفتار شدم. / 5 برای آن *) 201-300: واندا به آن دسته از افرادی که در مورد زندگی گذشته خود گوش می دهند، یاد می دهد. ساختمان جهاني به نحوي مفصل تر از آنچه من تصور مي کردم، بودم و فکر مي کردم استفن ماير کار خوبي در گفتن داستان خوبي انجام داده است! مردم هنوز کمی دوش دارند، اما عاشقانه بیشتر سنگین است زیرا جارد تلاش می کند که ملانی را پیدا کند. از آنجا که من واقعا نمی توانستم در مورد آنها به عنوان یک زن و شوهر توجه کنم، این عالی نبود. 3/5 (صحنه با واندا و والتر من را نابود کرد. من نمی دانستم هویت بسیاری از چیزها را در نقاط مختلف مختلف در سراسر داستان می بینم، اما این یکی از وترها بود. دوست داشتم این را در فیلم ببینم. / 5 *) 301-400: خوب، اما آنچه در وسط اتفاق افتاد؟ بیشتر از همان. این کمی خشک شد، با توجه به زمان کمتری نسبت به کوچکترین وظایف. من انرژی را برای خواندن اینجا از دست دادم، اما پایان دادن به آن بسیار ارزشمند است. 2.5 / 5 ستاره. 401-500: حمله. ریسک ها واندا موجب صرفه جویی در روز می شود. Wandas یک قهرمان است، چرا هر کس دوست Wanda است؟ مدل الگوی تخیلی جدید من برای این که چقدر بد است او با چنین طرفی دلسوز، ... فقط انسان بهتر از انسان های واقعی است. 4 / 5.501-600: Wandas محروم از نگهبان های مخفی برگزار شد و می خواهد به Melanie زندگی خود را به عقب. تمام احساسات بیش از خواهر و برادر و یان و زیبایی بشریت. قهرمان کایلی که من از آن متنفر نیستم و فکر می کردم واقعا می توانستم در این فیلم کار کنم تا خائن دوم این کتاب را انسانی کنم. اشک های واقعی اتفاق افتاد، دوستان. 5/5 ستاره

مشاهده لینک اصلی
قبل از اینکه به جزئیات بپردازم، اجازه دهید فقط این را بگویم: استفن مایر یک نویسنده عالی است و از هر رمان او خوشحال خواهم شد. او دارای توانایی کشیدن خواننده به داستان است و به آنها اجازه می دهد احساس کنند مانند شخصیت های واقعی هستند، تجربه آنچه را تجربه می کنند و احساس می کنند احساس می کنند. او یک تصویر واضح از شخصیت ها و زندگی خود را در ذهن هر خواننده ای که به اندازه کافی خوش شانسی است که در جهان هایی که او ایجاد می کند لمس می کند. خواندن یکی از آثار او مانند در حال اجرا در تئاتر 3 است، اما بهتر است، آن را در واقع بیشتر شبیه به بودن در یک تئاتر 6-D، لمس کردن تمام احساسات و احساسات انسان در یک بار. وقتی که با کارهای دیگرش مقایسه نکنید، سخت است که خود را در معرض نقص در رمان قرار دهید. در حال حاضر گفته می شود، چندین انتقاد که من برای این رمان در مقایسه با سایر آثار او دارم، وجود دارد. کیفیت رمان با استانداردهای پیشین آثار او مطابقت دارد. اما با وجود خط داستان خلاق و احساسات فریبنده ای که در The Host نشان داده شده است، برخی از نقص ها در عمق شخصیت ها وجود دارد. من طرفدار سری سری گرگ و میش هستم، همچنین توسط استفانی مایر، و نمی توانم خودم را از یافتن پیوند های بسیاری بین این رمان و سری گرگ و میش در رابطه با شخصیت ها، احساسات و روابط متقابل آن ها متوقف کنم. به عنوان مثال، شخصیت Jared (از میزبان) بسیار شبیه به یعقوب (از گرگ و میش) است. هر دو تمایل دارند احساسات خود را بهتر از آنها به دست آورند، هر دو موجودات خودخواهانه نسبت به آنهایی هستند که دوست دارند و هر دوی آنها بسیار خشن هستند. شخصیت های یان (میزبان) و ادوارد (گرگ و میش) همانند، نسبتا مشابه هستند. هر دوی آنها بیش از حد محافظ و تا حدودی غیر منطقی است که به مردم که دوست دارند می آید، هر دو توانایی عاشق بدون قید و شرط با وجود این واقعیت است که هر دو مرد عاشق کسی از گونه های مختلف، و هر دو برادران مرد سعی می کنند شرکای خود را بکشند. با این حال، بیشترین شباهت شخصیت بین Wanderer / Melanie (The Host) و Bella (گرگ و میش) وجود دارد. پیچیدگی شخصیت ها در هر دو رمان شگفت انگیز است. در هر دو دو شخصیت مختلف موجود در یک بدن وجود دارد، هر شخصیت متعلق به یک مرد متفاوت است که شخصیت ها دوست دارند. دوقلوهای بلا (گرگ و میش) یکی در عشق یعقوب (گرگ و میش) و یکی در عشق با ادوارد (گرگ و میش) وجود دارد، اما یک عشق قوی تر از دیگری است. او توصیف فشار بین این دو را به عنوانtearing او را از هم جدا. @ همان برای Wanderer / Melanie (میزبان)، اما به شدت بیشتر است. در این مورد، در واقع یک موجودیت جداگانه موجود در یک بدن وجود دارد و آنها را از هم جدا می کنند. یک شخصیت، واندا [میزبان]، متعلق به یان (میزبان)؛ و شخصیت دیگر، ملانی (میزبان) متعلق به جرید (میزبان) است. واندا (میزبان) و بلا (گرگ و میش) هر دو افراد بسیار خودخواه هستند که به انتهای زمین میروند تا از آنهایی که دوست دارند از آسیب زدن جلوگیری کنند و هر کاری را با قدرت خود انجام میدهند تا آنها را خوشحال کنند. هر دو آنها بسیار غیر خشونت آمیز هستند و حتی دلسوزی برای دشمنان نشان می دهند. ملانی (میزبان) و بلا (گرگ و میش) هر دو افراد دشوار هستند که توانایی تفکر را از طریق شرایط استرس زا دارند. تمام شخصیت ها دارای ویژگی های منحصر به فرد هستند و عمق احساسات مختلفی را نشان می دهند. من ممکن است فقط به شخصیت های ارائه شده در گرگ و میش (به خاطر عشق من به سری) متوسل شدم و نمیتوانستم کمک کنم اما شباهت بین آن و میزبان پیدا کردم. اما پس از آن دوباره، اگر من این را به شخصیت شخصیت ها پس از صرف خواندن مجموعه، تصور کنید که چگونه استیفن مایر، ویژگی های شخصیت است، تصور کنید. بنابراین من فکر می کنم پس از صرف زمان زیادی برای ایجاد و نوشتن در مورد شخصیت ها، اجازه دادن به آنها از شما جدا شده است، این است که آنها را کاملا از کارهای دیگر خود جدا می شود. برای هر کار هم بیانگر روح نیست، و به عنوان یک نویسنده، غیرممکن است که بخشی از خود را از نوشته های شما حذف کنید. خواندن میزبان، من فکر می کنم که از آن لذت خواهید برد. من می دانم که من انجام دادم

مشاهده لینک اصلی
با این حال، یک مورد دیگر از یک مفهوم جالب که به طور کامل از بین رفته از عاشقانه گره خورده است. من از این ایده پشت این کتاب لذت بردم و این که چگونه به من سوالاتی در مورد گونه های ما در سیاره ما را مطرح کرد، لذت بردم، اما من از لذت بردن از این که چگونه هر صحنه به نظر می رسید با تجزیه و تحلیل صفحه از احساسات شخصیت شلوغ بود.

مشاهده لینک اصلی
پس از دو بار شلاق کابوس، زمان آن برای برخی از مواد غذایی راحت. ______________________________ 2010 ReviewMy برادر در عرض چند هفته به نیویورک می رود، و قلب من بیش از کمی شکسته است. من کاملا آن مرد را دوست دارم، و نیویورک خوش شانس خواهد بود که او را داشته باشد. با این حال واقعا خیلی دور است. من رفتم چند هفته پیش او را در خم برداشتم تا بتوانم از ماشینم برای تعطیلات آخر هفته استفاده کنم و نسخه صوتی این کتاب را در کتابخانه در مسیر من قرار دادم. من آن را انتخاب کردم چون من کاملا عاشق این کتاب بودم، حتی اگر هیچ یک از این کتاب آنقدر مهم نیست که شما برای آن فکر کنید، مانند دو ثانیه. من حتی این تجربه صوتی را دوست داشتم، گرچه در مورد بدترین صوتی در سراسر جهان گسترده است، و خواننده ممکن است هر چیزی که من را آزار می دهد. به هر حال، برخی از کتاب هایی که می توانم هر وقت بخوانم بخوانم: Wuthering Heights، Friend Mutual ما. من نمی توانم از خودم دفاع کنم، اما فکر می کنم میزبان در آن گروه قرار دارد. همه افراد مردمی در نوع خاصی از رمان گرافیکی زندگی می کنند، با خم شدن، خجالت زدن، صدای زدن، چشم زدن و خم شدن دندان. من می دانم، هیچ کس صدایی نمی کند، آیا آنها؟ و پس از آن مشکل در مورد راوی اول شخص وجود دارد که همیشه قادر است، به نحوی، برای دیدن تفاوت های ظریف احساسات مردم از طریق چشم خود، مهم نیست که چقدر دور آن شخص ایستاده است، و یا چگونه احساس کمی مسدود کردن که در واقع باعث می شود یک اتاق یا تونل یا غار خاص. و ما حتی نمیتوانیم در مورد چگونگی افتخار اسامی صحبت کنیم. من هم در مورد آن می دانم. هر چه که دشمن است، من مراقبت نمی کنم. من این کتاب را کاملا دوست دارم. کتاب صوتی است و 23.5 ساعت طول می کشد. حتی با آن همکاری نکردیم. من واقعا در حال حاضر به آن گوش می دهم، اما می دانم که چگونه آن را به پایان می رساند، چرا که من قبل از آن خواندید، بنابراین نمی توانم در مورد گربه های ذهنی خود درمورد ارزش ذاتی در کار خود و وظایف من به عنوان یک مخاطب ظاهر شوم. به هر حال، خواننده کتاب صوتی، هر کلمه ای را واقعا دوست دارد. بسیار چشمگیر، می دانید او کاملا من را می کشد من خیلی از نیمه اول از دست رفته بودم چون برادرم وقتی که ماشین داشت ماشینش را گوش می داد. او دوباره خم شدن، خجالت زدن، صدای جیر جیر، و به طور کلی سرگرم کننده از آن آمد. چشمانش واقعا با زرق و برق خیره شده بود و همه اینها. ما به آن گوش می دادیم، رانندگی به خم شدن، و دندان ها را از طرف ماشین کوچک تر می کرد. من نمی دانستم. همه ما با مشکلات مرگ و زندگی با داستان مایر و داستان عشق مایر و ساختمان جهانی Meyer صحبت کردیم. اما متوجه شدم که در تمام موارد صادقانه میر چیزی را که واقعا به من مربوط است، می نویسد: خانواده ها. من فکر می کنم خانواده اش خیلی راحت هستند، حتی در کمال آگاهانه خود. درست است که قهرمانان او می خواهند خودشان را بکشند تا شما خوشحال باشید و این عجیب است. اما در این کتاب، به عنوان مثال، قهرمان (قهرمانانه) عشق برادر و خانواده اش را تصدیق می کند چیزی واقعی و چیزی است که من کاملا حفاری می کنم. بدیهی است که این کتاب فوق العاده است زیرا شیرین است ، جادوگران بدنساز، و این اجازه می دهد تا یک مثلث عشق با تنها دو بدن و سپس، بعد از آن، چهار چهارم عشق با تنها سه بدن. با این حال، هیچ خنده دار نیست همه PG اینجا، باند. و هندسه عشق کاملا مودبانه تمام وقت است؛ هیچ اتفاقی نیفتاده LOST نوع دیگری از چیزهای جالب در مورد این کتاب این است که آزمون Bechtel را گذراند چون دو دختر در یک بدن گیر کرده اند و در مورد چیزهای گپ می زنند. آنها سوزان ب. آنتونی و الیزابت کادی استنتون را انتخاب می کنند که زنان حق انتخاب دارند یا هرچیز دیگری، اما خیلی سخت نیستند. به هر حال، خانواده به برادرت نمی گویم، اما کمی در مورد دور شدن از او کوچک شده ام. برای او بسیار هیجان زده، اما کمی پاره شده است. به خوبی توصیف شده است که این دختر دوست دارد برادرش و خانواده اش را در این شرایط فوق العاده ببیند، جایی که او باید از طریق بیابان و نواحی غار غواصی برای آنها پرواز کند. نمی فهمم اشتباه کردم، در نهایت خیلی ریزه کاری بود، اما افراطی هایش در یک راه احساساتی، قهوه ای و خانه. من نمی دانم این راحت است. من واقعا نگران این موضوع نیستم که به طرق مختلفی مسخره است یا اینکه با توضیحات خسته کننده از غذا و هر چیز دیگری کوچک شده است. ازم شکایت کن. من فکر می کنم این کتاب احتمالا مایر بهتر از قبل است، فقط به لحاظ فنی. این به تنهایی وجود دارد، که یک تسکین است و هیچ کدام از شخصیت ها کامل نیستند. شخصیت اصلی یک نوع آزار دهنده است، اما در نوع خود از آن استفاده می کند، اما هنوز هم با او خوب است. من اشتباه نمی کنم من به شما نمی گویم که آن را بخوانید. شما احتمالا از آن نفرت دارید. من فقط در مورد خانواده ام احساس شدم، و استفن مایر هم بود، بنابراین فکر کردم دارم اینجا می آیم و به شما در مورد آن می گویم.

مشاهده لینک اصلی
** هشدار اسپویلر ** OH MY ... (نفس عمیق) word.No کتاب تا به حال ساخته شده من می خواهم به اجرا بسیار - فقط برای احساس عضلات من کار، همیشه به من گنج افزایش و سقوط ریه من، احساس باد در چهره من، و یا احساس لذت بردن از آب، آن را به آرامی اسلالو گلو من، هیچ کتاب تا به حال ساخته شده من به طور کامل درک نمی کنم چگونه ... فقط چگونه ما باید محترم. واژه ها نمی توانند بیان کنند که چقدر این را دوست دارم. اگر شما هنوز کتاب خواندن را ندیده اید، از اینجا خارج می شوید، زیرا در اینجا برخی از اسپویلر های بزرگ در مورد اینجا آمده اند! کل چیز Mel و جارد فقط کاملا قلب شما را رها می کند! وقتی واندا می میرد، نمیتوانستم ببینم، این خیلی فریبنده بود. من کاملا جب را دوست دارم، شخصیت او خیلی ... منحصر به فرد و ... خنده دار است. قلب من می رود به جیمی، hes چنین بچه ناز! من فقط دوست دارم او، مول، و رابطه Wandas! یان، چه می توانم بگویم به عدالت Ian ... من کاملا او را دوست دارم، HES خیلی مهربان، compassate، درک. من خیلی محافظ و ... عمیق بودم.در نهایت من دیگر نمیتوانستم آن را بگیرم، خیلی غمگین بود. اما من دقیقا نمی دانم چگونه او در مورد سن او دروغ گفتن، مایر به نظر می رسید به کمی نزدیک تر به خط این بار ... من نیز واقعا دوست دارم چه مقدار قدرت واندا است و با این حال چگونه shes بنابراین ... ملایم و محافظ (منهای او غم و اندوه، این ... غم انگیز بود، من عاشق استفان مایر که این تجربه غم انگیز را به طوری که شما در Wandas سر بود). به هر دلیلی من فقط فکر نمی کنم که بدن جدیدش او را مناسب داشته باشد، بیش از یک هفته بود، اما بعدا دوباره پوسته رشد می کند، اما این باعث می شود که شما واقعا نمی دانید سن شما را بشناسد، اما حدس می زنم که واقعا مهم نیست ... حدس می زنم. من فکر می کنم دومی در بدن او را بیشتر دوست دارد، اما نوع خود را عجیب و غریب بدون Mel.I فکر می کنم که من بیشتر خود را به واندا، اما همچنین با Meline بسیار (من کاملا عاشق این دختر به مرگ!). من حدس می زنم فقط شخصیت های دوئلی دارند مثل آنها، من هر دو آنها را در یک زمان، اما من باید با واندا در بسیاری از چیزها ... بسیاری. من عاشق چقدر مایل بودم برای افرادی که دوستشان داشتم، همانطور که فکر میکردم. من دوست دارم که آنها می گویند که او بسیار زیبا است، با او می رود، مثل دیدن روحیه های دیگران (بدون پانک در نظر گرفته شده) و شما فقط می دانید که ... خالص او است، او حاضر به مرگ در تلاش برای نجات کایل در هنگام تلاش برای کشتن او اما همچنین جرارد و یان همیشه درگیر جنگ بودند، جاراد می دانست که ملا و ایان می دانستند واندا (من آن را دوست دارم زمانی که او را واندرر می نامید، من فکر می کنم با او بهتر است و سپس واندا). من به دنبال چیز دیگری درباره Wanderer بودم اما ظاهرا فراموش کرده ام و معتقدم که حافظه هیچ قصد بازگشتی ندارد. اما من عاشق این هستم که او می خواهد زمین را با پاهای برهنه در حالی که بارانش می گذرد پایین بکشد، من فکر می کنم این زمانی است که من واقعا شکسته شدم، هرگز چیزی برای خودش نخواست و چیزهایی که او می خواست از او انکار شد (منهای یان ...) در بسیاری از نقاشی ها خندید و فقط همان، عمیق افسردگی و جهش های شادی را فریاد زد. فکر می کنم (چگونه بسیاری از احکام را با من در میان گذاشتم یا فکر می کنم یا من یا کاملا؟) استفانی با چگونگی پایان دادن به کتابش ، آن را به او گزینه های زیادی داد. یکی او می تواند یک کتاب را در دیدگاه برنز بنویسد. دو، او می تواند عاقبت بنویسد. و یا سه، فقط آن را ترک کنید که در آن است، اما آن را به من غمگین و همچنین مضحک relaxed.So، من فکر می کنم هدف من در اینجا رسیده است، من فقط کاملا خوشمزه من برای شما در مورد کتاب ریخت. اگر کسی واقعا این همه خواندن را داشته باشد (لطفا بفرمایید که اگر قبلا این مطلب را خوانده اید، این کتاب را هم اکنون بخوانید) و اگر در مورد منفجر شدن صحبت کنید، با من در مورد آن صحبت کنید، شاید بتوانید به یاد داشته باشید که شگفت انگیز است ، نقل قول احمقانه من را فراموش کرده ام (به احتمال زیاد ...).

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب میزبان


 کتاب صبر کن تا هلن بیاد
 کتاب همسایه بغلی 2
 کتاب دریای زمین
 کتاب آرتور قطار بی نقص
 کتاب قصه های وینی پو 33
 کتاب کفشدوزک کوچولو کجاست؟