کتاب همه می میرند

اثر سیمون دوبووار از انتشارات فرهنگ نشر نو - مترجم: مهدی سحابی-داستان فانتزی

The main character of the novel, Count Raymond Fosca, is an Italian nobleman who is cursed to live forever. The other main character is a beautiful, young theatrical actress named Regine. Regine is unable to accept the autonomy of others, in fact the mere existence of other people around her causes her to get irate. She is completely self-absorbed and narcissistic to the point that she can not sleep for the envy of those who are awake. She craves for immortality and paradoxically begs to be valued by a world which she herself deems worthless. Regine meets Fosca at a French resort where Fosca reveals to regina that he is cursed to live forever. Regine immediately fells in love with him and becomes obsessed by the thought that her performance could live for eternity in Fosca’s memory. Regine requests Fosca to recounts his past and Fosca begins to tell the story of his varied careers through seven centuries.


خرید کتاب همه می میرند
جستجوی کتاب همه می میرند در گودریدز

معرفی کتاب همه می میرند از نگاه کاربران
** spoiler alert ** زماني كه اين كتاب رو به اتمام رسوندم، براي بهترين دوستم درباره اش اين طور نوشتم:

امروز آن كتاب سيمون دوبوار را تمام كردم، @ همه مي ميرند@. ترجمه اش، كار مرحوم مهدي سحابي بود، از معروف ترين هاي ترجمه در زبان فرانسه، كسي كه كارهاي كساني مثل بالزاك و سلين را ترجمه كرده است ( از هر دوشان در كتابخانه ام، كتاب ديده اي. بعدا نشانت مي دهم). يادت هست درباره ي داستان سيمون دوبوار درباره ي مرگ مادرش برايت تعريف كردم؟ ظاهرا از بزرگترين ترسهايش، ترس از مرگ بوده است. شايد هم بزرگترينش. در اين كتاب، @ همه مي ميرند@، به داستان پادشاهي ميپردازد كه در قرون وسطي، حاكم يك شهر كوچك ايتاليايي، كارمونا، بوده است. زماني شهر او محاصره مي شود و او، تمام مردمش را به خطر مي اندازد، حتي حاضر مي شود زنها و كودكان را سلاخي كند( تا مجبور نباشد به آنها نان بدهد) تنها به دليل خودخواهانه اي كه دارد: مي خواهد به هر قيمتي موقعيتش را حفظ كند.

راهبي پير به او معجوني مي دهد، و ادعا ميكند كه آن معجون، او را ناميرا و فناناپذير ميكند. فوسكا، آن پادشاه، معجون را مي نوشد و ابدي ميشود.
داستان اصلي درباره ي پاريس سال ١٩٤٤ است، سالي كه در آن، فوسكا تقريبا ٧٠٠ سال دارد. او با دختر جواني كه هنرپيشه است آشنا مي شود، و در قالب اين كتاب، داستان تكرار همه ي تكرار هاي اين ٧ قرن زندگي اش را براي او مي گويد.
به نظرم مي شود از اين داستان برداشت هاي بسيار كرد، اما بيشترين نكته اي كه به ذهن مي رسد، بيهودگي و ملال آوري ابديت است. فكرش را بكن، فوسكا در زندگي اش، چند زن خاص را ملاقات كرده است. برخي از آنها، با تمام وجودشان، عشقشان را به او داده اند، و او نيز، به نوعي، دوستشان داشته است. اما عشق آنها چون فاني بوده، ارزشي متفاوت داشته است. ميبيني، هر كدامشان تنها بخشي از زندگي فوسكاي ابدي بوده اند. او مرگ همه را ديده، هزاران كودك و هزاران عروسي، بي نهايت انقلاب و جنگ و بازهم درد و تكرار اين همه. او فقط زنده است، نفس مي كشد و هرگز نمي ميرد، اما از درون، پيرمردي خسته است كه جز مرگ آرزويي ندارد.

در ماجراهايش، با جوان هايي روبرو ميشود كه حسرت زندگي او را در دل مي پرورانند، اما او به ساده لوحي و شوق جواني شان مي خندد. باورت مي شود؟ فكرش را بكن، اگر تا ابد زنده باشي، بايد ابديت را به كسالت بگذراني! وحشتناك است.

چيزي به يادم آمد. در @ نيمه شبي در پاريس@، اين مكالمه را دوست دارم طلا بگيرم:
همينگوي: از مرگ مي ترسي؟
گيل: هميشه نه، اما اگه بهش فكر كنم، آره. در واقع، مي تونم بگم كه بزرگترين ترس زندگيمه.
همينگوي: تا به حال به يك زن فوق العاده عشق ورزيدي؟
گيل: راستش رو بخواي، نامزد من خيلي زن خوشكل و جذابيه.
همينگوي: جذابيت مهم نيست. مهم روحشه، و اين كه تو در اون لحظه، واقعا و با تمام وجودت بهش عشق بورزي. تنها توي اون لحظه ست كه مي توني حس كني فنا ناپذيري، و فقط توي اون لحظه ست كه ترس از مرگ دست از سرت بر ميداره و جاودانه ميشي.

مشاهده لینک اصلی
ایده ی اصلی کتاب اینه که مرگ و فرار از اون باعث امید و تلاش و یاس و همه ی احساسات افراده.

داستان در مورد سرگذشت فوسکا، مردی از ایتالیاست که در میانه های قرون وسطی در یکی از شهرهای نه چندان مهم ایتالیا (کارمونا) زندگی میکنه. برای سربلندی کارمونا و خوشبختی مردم تلاش میکنه، به کمک دوستانش حاکمانی رو لایق تشخیص نمیده از حکومت به زیر میکشه و کمک میکنه به به قدرت رسیدنِ افرادی که فکر میکنه برای کارمونا و مردمش مفید هستند. به این نتیجه میرسه که خودش باید حکومت رو در دست بگیره، شروع به اقداماتی میکنه که اونها رو برای سعادت مردمش لازم میدونه میکنه اما متوجه میشه که مرگ مانع کارشه و نامیرایی رو جستجو میکنه تا اینکه بهش میرسه.
حالا با نامیرایی حتما میتونه شهرهای مهم اطراف رو تسخیر کنه و مردم اون شهرها و کارمونا رو به سعادت خوشبختی برسونه. اما در واقع مسئله اونطوری نیست که او فکر میکنه. برای کمک به بشریت نباید در کارمونا موند...

نکته ی جالب کتاب که باعث میشه مخاطب علاقه مند به تاریخ به کتاب جذب بشه، گنجوندن بخشی از تاریخ واقعی اروپا در رمانه. از جمله شکل گیری و گسترش پروتستانیزم، دادگاه لوتر، جنایت های اروپایی ها در فتح آمریکا، انقلاب 1830 فرانسه، شورش 1832 (شورشی که بخش بزرگی از کتاب بینوایان در اون زمان اتفاق میفته) و موارد دیگه

ترجمه مهدی سحابی عالیه

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب همه می میرند


 کتاب در آبادی
 کتاب Fable
 کتاب بهار دوستی
 کتاب ماهی رنگین کمان و غار هیولاهای دریا
 کتاب ماهی رنگین کمان و نهنگ پیر
 کتاب ماهی رنگین کمان